توپوق
توپوق




Saturday, December 31, 2005

٭
هفته پیش با مربیمون دعوام شد. برا همین این یه هفته سر تمرینا نرفتم. اما دلم تنگ شده فردا می خوام برم. در حالیکه معصومه به سلامتی داره میمیره و قراره فردا یا بره دکتر یا قبرستون، هدی هم امتحان ایمونو داره مشغول خر خونیه.
اینا یعنی اینکه من فردا بی یارو یاورم و یا باید تنهایی تیکه های خانوم رو تحمل کنم یا اینکه دوباره دعوا کنم، یه هفته نرم!!

خیلی اوضا احوال مزخرفیه والا.







........................................................................................

Friday, December 16, 2005

٭
واقعاً چه معنی داره آدم تو یه وبلاگی که نویسنده اش ایرانیه و ایرانی مینویسه و خواننده هم ایرانی می خونه آدم بیاد کامنتش رو به خارجکی بذاره؟؟ یا جالب تر از اون، جایی که باید اسمش رو بنویسه لوکیشن رو هم اضافه کنه؟؟

راستی با اینکه خیلی عجیبه، من هنوز زنده ام نفسه هم هنوز در میاد! البته واسه اظهار نظر قطعی هنوز زوده.







........................................................................................

Home