توپوق
توپوق




Saturday, November 26, 2005

٭
الان ساعت 2.30 بعد از ظهره و من بدبختم!
فردا امتحان نیم ترم یه درس مزخرفی رو دارم به اسم اصول فنی. یه چیزیه تو مایه های فیزیک اما مزخرف تر. دیروز و پریروز هم که تعطیل بود اصلاً به روی مبارک نیاوردم که امتحان دارم. الانم تازه نیم ساعته رسیدم خونه و زنگ زدم به سیما که برم دنبالش با هم بریم دانشگاه که گفت هنوز هیچی نخونده نمیاد. بعدیادم افتاد نوشین و زهرا هم که از کرج عمراً روز قبل از امتحان پا نمی شن بیان سر این کلاسای صد من یه غاز بشینن. معصومه هم که دیروز مسافرت بوده امروزم که سر کار بوده حتماً میره خونه یکم بدرسه. در نتیجه چه عرفاً چه اخلاقاً من هم نباید برم . اما دو تا مشکل هست. اولیش اینکه من خیلی وقته که غیبت هام از حد مجاز فراتر رفته دومیش هم اینکه هفته پیش که با یکی دیگه از بچه ها رفته بودم ناهار بیرون از ماشین که پیاده شد گوشیش رو پاش بود افتاد تو جوب و آب با خودش بردش. بعد من برای اینکه جای عزیز از دست رفته خالی نباشه بهش گفتم سیم کارت جدید که گرفتی من گوشی قبلیم رو برات میارم حالا امروز قراره ببرم. آخه من چی کاره بیدم؟!!؟

من تهدید شدم که آپ دیت کنم وگرنه لینکم در اسرع وقت برداشته خواهد شد و بعد هم اضافه شد که این یه تهدید تو خالی و پوچ نبوده بلکه حتماً اگر احمال کنم باهام شدیداً بر خورد میشه. برا همین من فعلاً این خزعبلات رو نوشتم تا درس عبرتی باشد برای آنان که تهدید می کنند!
خدا رو چه دیدی شاید همین باعث شد ما یکم به خودمان بیاییم.







........................................................................................

Comments: Post a Comment

Home