توپوق
توپوق




Saturday, September 24, 2005

٭
در راستای اینکه همه می رن نمایشگاه کتاب و من امسال به علت یک عدد توفیق اجباری نائل به فیض نشده بودم و تا اردیبهشتم نمایشگاه کتاب نداریم، واسه اینکه کم نیارم رفتم نمایشگاه مخابرات!!! نه که فکر کنید تخصص خاصی در این زمینه دارم و می خواستم با تکنولوژی روز آشنا شم یا دنبال چیز خاصی بودم یا مثلاً می خواستم سفارش خاصی بدم یا بگیرم یا هیچ کار با کلاس دیگه ای ها! نه! رفتم چون یه دوستی که یه جورایی بهش مدیونم می خواست بره و منم که کلاً هیچ وقت تو زندگیم بلد نبودم چطوری از کلمه نه استفاده کنم عین این ضایعا پاشدم رفتم. خداییش هم هیچ سنخیتی با اونجا نداشتم.
1000 تومن ورودیش بود. نمایشگاه کتاب یادم نمیاد ورودی بگیرن! میگیرن یا نه؟ البته روز آخرش که امروز باشه مجانی میشد. وقتی فهمیدیم می خواستیم سر خر و کج کنیم بیایم خونه فرداش بریم(!) اما دیدیم بریم و برگردیم گرون تر از این حرفا میشه!!

اولاً که به نظر من محیط خیلی فرهنگی تر از مثلاً نمایشگاه کتاب بود. ملت همه سرشون به کار خودشون بود و از این جوات بازی های نمایشگاه کتاب و لباس اصلاً خبری نبود که خب البته یه نمه ضد حال بود. اما یه چیزی که جالب بود اینکه من نمی دونستم این تعداد آدم خوش تیپ تو تهران پیدا میشه. جداً اینا تا حالا کجا بودن که ما ندیده بودیم!!؟ اصلاً همه یه پا آلن دلون. واقعاً که انقدر آدمای کج و کوله دیدم حس می کنم سطح سلیقه ام اومده پایین. اما خب چه فایده همون طور که بالا عرض کردم خیلی با کلاس تر از خیلی حرفا بودن و خودشون رو ضایع نمیکردند. حیف!

LG هم که بیشتر از محصولاتش تبلیغ بهرام رادان می کرد! به نظر شخص من که محصول بدی نیست.

یه سری موبایل هم بود که خیلی خدا بود کف کردیم. من اسم کارخونه سازنده اش رو تا حالا نشنیده بودم اما خیلی فرق می کردن با اینایی که تو بازاره. خیلی شیک و ساده بودن. حیف که جای قیمت پرسیدن نبود منم با دوستای خودم نبودم که بی خیال کلاس ملاس شیم، خراب شیثم سرشون عین دیوونه ها هر چی هست و نیست رو تا حتی کفش پاشون قیمت کنیم. در نهایت هم رفتیم ناهار بخوریم فقط کالباس داشت کلی به جون خودمون غر زدیم که چرا کالباس چون هیچ کدوم دوست نداریم من که همیشه حس می کنم آشغال گوشته که خب به نظرم زیاد هم اشتباه حس نمی کنم. خلاصه با کلی نک و نال خوردیم، دور زدیم بریم یه غرفه دیگه دیدیم تابلو زده رستوران!!!

نمی فهمم، چند تا غرفه که بیشتر نبود چرا هر کدوم یه طرف بود. باید کلی جون می کندی تا از این به بعدی برسی برا همین ما نرسیدیم همون چند تا رو هم ببینیم.

( این باید دیشب پست می شد!)







........................................................................................

Home